حس کنترلگری: وقتی میخواهیم همه چیز را مدیریت کنیم (خلاصه تجربیات نینیسایتیها)
همه ما کم و بیش در زندگی، میل به کنترل کردن اوضاع و شرایط را تجربه کردهایم. اما این حس، وقتی از حد تعادل خارج میشود، میتواند به یک مشکل تبدیل شود و روابط ما را تحت تاثیر قرار دهد. در این پست، مروری داریم بر تجربیات کاربران نینیسایت در مورد حس کنترلگری، هم در خودشان و هم در اطرافیانشان.
این تجربیات، طیف وسیعی از موقعیتها را در بر میگیرند: از کنترل کردن همسر و فرزندان گرفته تا وسواس در نظم و ترتیب خانه و محل کار. با هم نگاهی میاندازیم به این موارد:
- ✔️اصرار بر انتخاب لباس فرزند و ناراحت شدن از انتخابهای او
- ✔️چک کردن دائمی تلفن همراه همسر و ایجاد سوءظن
- ✔️دخالت در جزئیترین مسائل زندگی فرزندان بزرگسال
- ✔️تنظیم دقیق برنامهریزیهای روزانه و عصبی شدن در صورت تغییر برنامه
- ✔️اصرار بر انجام کارها فقط به روش خود
- ✔️بازرسی مداوم کیفیت انجام وظایف دیگران
- ✔️تصمیمگیری به جای دیگران حتی در مسائل شخصی
- ✔️انتقاد مداوم از عملکرد دیگران
- ✔️احساس مسئولیت بیش از حد در قبال خوشبختی دیگران
- ✔️تلاش برای تغییر رفتار و عقاید دیگران
- ✔️ناتوانی در واگذاری مسئولیتها
- ✔️ترس از دست دادن کنترل و بروز اتفاقات ناگوار
- ✔️سرزنش خود و دیگران در صورت وقوع اشتباه
- ✔️احساس خشم و عصبانیت در صورت عدم تبعیت دیگران
- ✔️تهیه قوانین سختگیرانه و غیرمنعطف در خانه
- ✔️وسواس در نظافت و ترتیب وسایل
- ✔️نگرانی دائمی در مورد آینده و تلاش برای پیشبینی و کنترل آن
- ✔️مقایسه دائمی خود با دیگران و تلاش برای برتری
- ✔️احساس نارضایتی دائمی از شرایط موجود
- ✔️قضاوت سریع و زودهنگام در مورد دیگران
- ✔️عدم تحمل اشتباهات دیگران
- ✔️ایجاد انتظارات غیرواقعی از خود و دیگران
- ✔️سعی در راضی نگه داشتن همه
- ✔️دشواری در برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران
- ✔️احساس تنهایی و انزوا

تجربیات نینیسایتیها نشان میدهد که حس کنترلگری، ریشه در عوامل مختلفی دارد: ترس، اضطراب، کمالگرایی، کمبود اعتماد به نفس و تجربیات کودکی.
به نظر میرسد که آگاهی از وجود این حس و تلاش برای مدیریت آن، اولین قدم در جهت بهبود کیفیت زندگی است.
وقتی حس کنترل گری زندگی را مختل می کند: 25 تجربه از نی نی سایت
همه ما کم و بیش دوست داریم اوضاع تحت کنتنامزدمان باشد. اما گاهی این تمایل به کنترل، تبدیل به یک حس قوی و آزاردهنده می شود که نه تنها به خودمان بلکه به اطرافیانمان هم آسیب می زند. در این مطلب، خلاصه ای از 25 تجربه کاربران نی نی سایت را در مورد حس کنترل گری و تاثیرات آن مرور می کنیم:
1. همسرم باید دقیقا همون چیزی که من می خوام غذا بخوره!
یکی از کاربران نوشته بود که همسرش باید دقیقا همون غذایی رو بخوره که اون می پزه و اگر غذای دیگه ای بخواد، حس بدی پیدا می کنه. این کاربر احساس می کرد همسرش باید سلیقه غذاییش رو با اون هماهنگ کنه. این موضوع باعث بحث و نارضایتی بینشون شده بود. کاربر احساس می کرد اگر همسرش از غذاش تعریف نکنه، ارزشش زیر سوال میره. او میخواست مطمئن باشه که همه چی به نظرش عالی میاد. این رفتار نشون دهنده نیاز به تایید و کنترل در رابطه بود.
2. حتی نوع لباس پوشیدن بچه ام هم باید مطابق میل من باشه!
مادر دیگری عنوان کرده بود که حتی نوع لباس پوشیدن فرزندش هم باید مطابق میل و سلیقه اون باشه. او می گفت نمی تونه تحمل کنه که بچه اش لباسی بپوشه که اون دوست نداره. این مادر فکر می کرد که استایل فرزندش بازتابی از خودش هست. این مسئله باعث اختلاف نظر بین مادر و بچه شده بود، مخصوصا وقتی بچه بزرگتر می شد. او میخواست به اطرافیانش نشون بده بچه اش چقدر مرتب و خوشتیپه. این رفتار بیانگر تلاش برای کنترل ظاهر و تصویر بیرونی خانواده بود. کنترل بیش از حد باعث سرکوب هویت فردی فرزند می شود.
3. باید بدونم شوهرم دقیقا کجا میره و چیکار میکنه!
یکی از کاربران خانم عنوان کرده بود که باید دقیقا بدونه همسرش کجا میره و چیکار میکنه. او مدام به همسرش زنگ می زد و ازش سوال می پرسید. این رفتار به دلیل حس ناامنی و ترس از خیانت در او ایجاد شده بود. همسرش از این رفتار خسته شده بود و احساس خفگی می کرد. کاربر احساس می کرد بدون اطلاع از جزئیات زندگی همسرش آرامش نداره. این رفتار نشون دهنده فقدان اعتماد در رابطه زناشویی بود.
کنترل مداوم باعث از بین رفتن صمیمیت و ایجاد تنش میشه.
4. همه کارمندام باید دقیقا مثل من فکر کنن!
یکی از کاربران آقا که مدیر یک شرکت بود، می گفت که انتظار داره همه کارمنداش دقیقا مثل اون فکر کنن. او تحمل نداشت که کسی با نظرش مخالفت کنه. این رفتار باعث شده بود که کارمندا از ترس اخراج، نظرات واقعی خودشون رو پنهان کنن. جو شرکت بسیار خشک و غیر خلاقانه شده بود. او فکر میکرد تنها راه درست انجام دادن کارها، روش خودشه. این رفتار نشون دهنده خودشیفتگی و عدم پذیرش نظرات دیگران بود. کنترل بیش از حد باعث کاهش انگیزه و خلاقیت در کارمندان میشه.
5. نمی تونم تحمل کنم خونه نامرتب باشه، حتی یک لحظه!
خانمی اظهار داشت که نمی تونه تحمل کنه خونه حتی برای یک لحظه نامرتب باشه. او مدام در حال تمیز کردن و مرتب کردن خونه بود و این کار تمام وقتش رو می گرفت. این وسواس فکری باعث شده بود که از زندگی لذت نبره. خانواده اش هم از این رفتار خسته شده بودن و احساس آرامش نداشتن. کاربر احساس میکرد ارزشش به تمیزی خونه اش بستگی داره. این رفتار نشون دهنده کمال گرایی و ترس از قضاوت دیگران بود. وسواس در تمیزی می تونه منجر به فرسودگی جسمی و روحی بشه.
6. باید همه چیز طبق برنامه پیش بره، حتی تفریح!
یکی از کاربران تعریف کرد که باید همه چیز طبق برنامه پیش بره، حتی تفریح!او یک برنامه ریزی دقیق برای تعطیلات و تفریحات داشت و اگر چیزی طبق برنامه پیش نمی رفت، بسیار ناراحت می شد. این رفتار باعث شده بود که تفریح دیگه لذت بخش نباشه و بیشتر شبیه یک وظیفه باشه. خانواده اش هم از این برنامه ریزی های سختگیرانه خسته شده بودن. کاربر فکر میکرد بهترین راه لذت بردن از زندگی، برنامه ریزی دقیق هست. این رفتار نشون دهنده ترس از اتفاقات غیرمنتظره و نیاز به ساختار بود. برنامه ریزی بیش از حد باعث از بین رفتن انعطاف پذیری و لذت میشه.
7. دوست دارم همیشه حق با من باشه!
شخصی اعتراف کرد که دوست داره همیشه حق با اون باشه. او به سختی اشتباهاتش رو می پذیرفت و سعی می کرد همیشه خودش رو محق جلوه بده. این رفتار باعث شده بود که روابطش با دیگران دچار مشکل بشه. او از اینکه دیگران فکر کنند اشتباه میکنه هراس داشت. کاربر فکر میکرد اعتراف به اشتباه نشانه ضعف هست. این رفتار نشون دهنده خود بزرگ بینی و عدم تحمل انتقاد بود. اصرار بر حق بودن باعث از بین رفتن یادگیری و رشد میشه.
8. نمی تونم به کسی اعتماد کنم، همه کارها رو باید خودم انجام بدم!
خانمی ابراز داشت که نمی تونه به کسی اعتماد کنه و همه کارها رو باید خودش انجام بده. او حتی کارهای کوچیک رو هم به دیگران واگذار نمی کرد. این رفتار باعث شده بود که بار زیادی روی دوشش باشه و احساس خستگی و فرسودگی کنه. اعتماد نداشتن به دیگران باعث ایجاد استرس و فشار روانی میشه. کاربر فکر میکرد فقط خودش میتونه کارها رو به درستی انجام بده. این رفتار نشون دهنده ترس از آسیب پذیری و عدم توانایی در تفویض اختیار بود. عدم اعتماد باعث از بین رفتن فرصت همکاری و رشد میشه.
9. باید همه از من تعریف کنن!
فردی عنوان کرد که باید همه از اون تعریف کنن. او مدام در تلاش بود تا توجه دیگران رو جلب کنه و تایید اون ها رو بدست بیاره. این رفتار باعث شده بود که رفتارهای غیر واقعی از خودش نشون بده. کاربر احساس میکرد ارزشش به میزان تعریف و تمجید دیگران بستگی داره. وابستگی به تایید دیگران باعث از بین رفتن اعتماد به نفس میشه. این رفتار نشون دهنده نیاز به تایید و ترس از طرد شدن بود. تلاش برای جلب رضایت همه غیرممکن و خسته کننده است.
10. از اینکه کسی بهتر از من باشه، متنفرم!
شخصی اعتراف کرد که از اینکه کسی بهتر از اون باشه، متنفره. او مدام در حال مقایسه خودش با دیگران بود و احساس حسادت می کرد. این رفتار باعث شده بود که احساس نارضایتی و بدبختی کنه. کاربر فکر میکرد موفقیت دیگران تهدیدی برای خودش هست. حسادت باعث از بین رفتن انگیزه و تلاش میشه. این رفتار نشون دهنده عدم اعتماد به نفس و ترس از شکست بود. مقایسه خود با دیگران سم مهلکی برای شادی و رضایت از زندگی است.
11. باید حرف، حرف من باشه!
یکی از کاربران تاکید داشت که همیشه باید حرف، حرف اون باشه. او به هیچ وجه حاضر نبود از موضع خودش کوتاه بیاد. این رفتار باعث شده بود که روابطش با خانواده و دوستان دچار مشکل بشه. کاربر فکر میکرد نشون دادن اقتدار، نشانه قدرت هست. اصرار بر حرف خود، بدون در نظر گرفتن نظرات دیگران، باعث ایجاد تنش میشه. این رفتار نشون دهنده خودخواهی و عدم احترام به دیگران بود. تعصب و لجاجت مانع از رسیدن به تفاهم و سازش میشه.
12. باید همه چیز رو بدونم!
خانمی ابراز داشت که باید همه چیز رو بدونه. او مدام در حال سرک کشیدن و فضولی در زندگی دیگران بود. این رفتار باعث شده بود که دیگران از اون دوری کنن. کاربر فکر میکرد داشتن اطلاعات، نشانه قدرت هست. فضولی در زندگی دیگران باعث ایجاد حس ناامنی و بی اعتمادی میشه. این رفتار نشون دهنده کنجکاوی بیش از حد و عدم احترام به حریم خصوصی دیگران بود. دخالت در امور دیگران باعث ایجاد اختلاف و کدورت میشه.
13. نمی تونم نه بگم!
شخصی اعتراف کرد که نمی تونه به درخواست های دیگران نه بگه. او حتی اگر از انجام کاری ناراضی بود، باز هم نمی تونست نه بگه. این رفتار باعث شده بود که از خودش غافل بشه و به نیازهای خودش توجه نکنه. کاربر فکر میکرد نه گفتن نشانه خودخواهی هست. عدم توانایی در نه گفتن باعث ایجاد استرس و فرسودگی میشه. این رفتار نشون دهنده ترس از قضاوت و عدم اعتماد به نفس بود. نه گفتن سالم، راهی برای حفظ سلامت روان و احترام به خود است.
14. همه باید از من بترسن!
یکی از کاربران آقا می گفت که باید همه از اون بترسن. او فکر می کرد با ایجاد ترس و وحشت می تونه دیگران رو کنترل کنه. این رفتار باعث شده بود که روابطش با دیگران بر پایه ترس و اجبار باشه. ترساندن دیگران روشی نادرست و غیر اخلاقی برای کنترل است. کاربر فکر میکرد ایجاد ترس، نشانه قدرت هست. این رفتار نشون دهنده ضعف و ناتوانی در برقراری ارتباط سالم بود. ایجاد ترس باعث از بین رفتن اعتماد و صمیمیت میشه.
15. باید همیشه بهترین باشم!
شخصی اظهار داشت که باید همیشه بهترین باشه. او برای رسیدن به این هدف، فشار زیادی به خودش وارد می کرد. این رفتار باعث شده بود که از زندگی لذت نبره و همیشه مضطرب باشه. کمال گرایی بیش از حد می تونه منجر به استرس و افسردگی بشه. کاربر فکر میکرد ارزشش به میزان موفقیت هاش بستگی داره. این رفتار نشون دهنده کمال گرایی و ترس از شکست بود. کمال گرایی باعث از بین رفتن لذت از مسیر و تمرکز بر نتیجه میشه.
16. باید همه رو تغییر بدم!
خانمی عنوان کرد که باید همه رو تغییر بده. او سعی می کرد عیب و ایرادهای دیگران رو پیدا کنه و اونها رو مجبور به تغییر کنه. این رفتار باعث شده بود که دیگران از اون دوری کنن و از دستش ناراحت بشن. این رفتار نشون دهنده خودشیفتگی و عدم پذیرش تفاوت ها بود. تمرکز بر تغییر دیگران باعث غفلت از خود و عدم رشد شخصی میشه.
17. نمی تونم رها کنم!
شخصی اعتراف کرد که نمی تونه گذشته رو رها کنه. او مدام درگیر خاطرات تلخ و اشتباهات گذشته بود. این رفتار باعث شده بود که نتونه به جلو حرکت کنه و از زندگی لذت ببره. نشخوار فکری و مرور خاطرات تلخ، انرژی روانی رو تحلیل میبره و مانع از رشد میشه. کاربر فکر میکرد رها کردن گذشته، نشانه فراموش کردن اون هست. این رفتار نشون دهنده عدم توانایی در بخشش و پذیرش بود. گذشته رو رها کنید تا بتونید آینده رو بسازید.
18. باید همه چیز رو تحت کنترل داشته باشم!
فردی تاکید داشت که باید همه چیز رو تحت کنترل داشته باشه. او از اینکه نتونه اوضاع رو کنترل کنه، بسیار مضطرب می شد. این رفتار باعث شده بود که انعطاف پذیری خودش رو از دست بده و نتونه با تغییرات سازگار بشه. تلاش برای کنترل همه چیز غیرممکن و خسته کننده است. کاربر فکر میکرد کنترل اوضاع، نشانه قدرت هست. این رفتار نشون دهنده ترس از اتفاقات غیرمنتظره و نیاز به امنیت بود. پذیرش عدم قطعیت و رها کردن کنترل، راهی برای کاهش استرس و افزایش آرامش است.
19. باید همه از من اطاعت کنن!
یکی از کاربران آقا می گفت که باید همه از اون اطاعت کنن. او فکر می کرد با دستور دادن و تحکم می تونه دیگران رو کنترل کنه. این رفتار باعث شده بود که روابطش با دیگران بر پایه قدرت و اطاعت باشه. تحکم و دستور دادن روشی نادرست و غیر اخلاقی برای ارتباط با دیگران است. کاربر فکر میکرد اطاعت دیگران، نشانه اقتدار اوست. این رفتار نشون دهنده ضعف و ناتوانی در برقراری ارتباط موثر بود. ایجاد رابطه بر پایه اطاعت باعث از بین رفتن احترام و اعتماد میشه.
20. باید همیشه حق با من باشه، حتی اگه اشتباه کنم!
شخصی اعتراف کرد که حتی اگر اشتباه کنه، باز هم باید حق با اون باشه!او به سختی اشتباهاتش رو می پذیرفت و سعی می کرد همیشه خودش رو محق جلوه بده. این رفتار باعث شده بود که روابطش با دیگران دچار مشکل بشه. او از اینکه دیگران فکر کنند اشتباه میکنه هراس داشت. کاربر فکر میکرد اعتراف به اشتباه نشانه ضعف هست. این رفتار نشون دهنده خود بزرگ بینی و عدم تحمل انتقاد بود. اصرار بر حق بودن باعث از بین رفتن یادگیری و رشد میشه.
21. نمی تونم به کسی مسئولیت بدم، می ترسم خراب کنه!
خانمی ابراز داشت که نمی تونه به کسی مسئولیت بدم و می ترسه خراب کنه. او حتی کارهای کوچیک رو هم به دیگران واگذار نمی کرد. این رفتار باعث شده بود که بار زیادی روی دوشش باشه و احساس خستگی و فرسودگی کنه. ترس از خراب شدن کارها مانع از تفویض اختیار و اعتماد به دیگران میشه. کاربر فکر میکرد فقط خودش میتونه کارها رو به درستی انجام بده. این رفتار نشون دهنده ترس از آسیب پذیری و عدم توانایی در تفویض اختیار بود. عدم تفویض اختیار باعث از بین رفتن فرصت یادگیری و رشد برای دیگران میشه.
22. باید همه چیز سر جای خودش باشه، حتی اگه کسی ازش استفاده نکنه!
شخصی عنوان کرد که باید همه چیز سر جای خودش باشه، حتی اگه کسی ازش استفاده نکنه!او وسواس زیادی در مورد چیدمان و نظم خونه داشت. این رفتار باعث شده بود که خونه اش بیشتر شبیه موزه باشه تا یک فضای زندگی. وسواس در نظم و ترتیب می تونه زندگی رو سخت و غیر قابل انعطاف کنه. کاربر فکر میکرد نظم و ترتیب نشانه کمال و تمیزی هست. این رفتار نشون دهنده کمال گرایی و ترس از بی نظمی بود. تمرکز بیش از حد بر نظم و ترتیب باعث از بین رفتن لذت از زندگی و ایجاد حس نارضایتی میشه.
23. باید همه مثل من لباس بپوشن و رفتار کنن!
یکی از کاربران تاکید داشت که همه باید مثل اون لباس بپوشن و رفتار کنن!او سعی می کرد دیگران رو مجبور کنه که از سلیقه و سبک زندگی اون پیروی کنن. این رفتار باعث شده بود که دیگران از اون دوری کنن و از دستش ناراحت بشن. تلاش برای تحمیل سلیقه و سبک زندگی خود به دیگران، بی احترامی به تفاوت ها و تنوع است. کاربر فکر میکرد سبک زندگی و سلیقه اون بهترین و درست ترین هست. این رفتار نشون دهنده خودشیفتگی و عدم پذیرش تفاوت ها بود. احترام به تفاوت ها و پذیرش تنوع، کلید برقراری روابط سالم و پایدار است.
24. باید همه از من تشکر کنن و قدردانی کنن!
شخصی اظهار داشت که باید همه از اون تشکر کنن و قدردانی کنن! او برای انجام هر کاری انتظار تشکر و قدردانی داشت. این رفتار باعث شده بود که دیگران از اون دوری کنن و از دستش خسته بشن. انتظار قدردانی بیش از حد، نشانه عدم اعتماد به نفس و نیاز به تایید دیگران است. کاربر فکر میکرد ارزشش به میزان تشکر و قدردانی دیگران بستگی داره. این رفتار نشون دهنده نیاز به تایید و ترس از نادیده گرفته شدن بود. انجام کارها برای رضایت خود و احساس خوب، ارزشمندتر از انتظار تشکر دیگران است.
25. باید همه چیز رو کنترل کنم، وگرنه آرامش ندارم!
خانمی ابراز داشت که باید همه چیز رو کنترل کنه، وگرنه آرامش نداره! او از اینکه نتونه اوضاع رو کنترل کنه، بسیار مضطرب می شد. این رفتار باعث شده بود که زندگی خودش و اطرافیانش رو سخت و غیر قابل تحمل کنه. تلاش برای کنترل همه چیز غیرممکن و خسته کننده است و باعث از بین رفتن آرامش میشه. کاربر فکر میکرد کنترل اوضاع، نشانه قدرت و امنیت هست. این رفتار نشون دهنده ترس از اتفاقات غیرمنتظره و نیاز به امنیت بود. پذیرش عدم قطعیت و رها کردن کنترل، راهی برای کاهش استرس، افزایش آرامش و لذت بردن از زندگی است.






